محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ پارسال همین موقعها بود؛ همین روزهایی که بسیاری از مناطق کشور داشتند با گرمای عجیب وغریب روزهای آغازین تابستان دست وپنجه نرم میکردند و هم زمان با آن، این نگرانی به جان ما میافتاد که باید دوباره از گوشه وکنار کشور اخبار آتش گرفتن جنگلها و طبیعت سرسبزمان را بشنویم. فارغ از اینکه کسی جلو بیاید و پاسخ درستی به ما بدهد که این همه آتش سوزیهای پیوسته از کجا آب میخورد. آیا باید دل به صحبتهای رئیس سازمان محیط زیست کشور بدهیم که این اتفاقات طبیعی است و بی خیال شویم تا خودش به پایان برسد؟ آیا این به پایان رسیدن نابودی آنها را رقم نمیزند؟ آیا معنای این دو یکی نیست؟
خرداد ۹۹، لابه لای اخبار ریزودرشتی که از شعلههای جان گرفته جای جای کشور به گوشمان میرسید، خبری به گوش رسید که تلخی این وقایع را بیشتر کرد؛ البرز زارعی، از کوهنوردان و فعالان محیط زیست، در جریان مهار آتش زاگرس جانش را از دست داد. او کوهنورد اهل گچساران و نیروی داوطلبی بود که برای کمک به خاموشی آتش پا پیش گذاشت، اما اسیر سوختگی ۶۰درصد شد و در ادامه برای پیگیری روند درمانش به بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان منتقل شد که به دلیل وجود جراحتهای عمیق و افزایش عفونت، درنهایت جمعه ۳۰ خرداد جانش را از دست داد. جوان بیست ونه سالهای که بی شک آرزوهای زیادی برای خود و آینده اش داشته است، اما دوام و برقراری زاگرس را به همه چیز ترجیح داد.
حالا خیلی از آن روز نمیگذرد که خبری مشابه، داغ این خبر را تازه کرد. خبر تلخی که در میان انبوه اطلاعاتی که از درودیوار فضای مجازی بر سرمان میبارد، چندان دیده و شنیده نشد و آن جان دیگری بود که دوباره در جریان آتش سوزیهای اخیر زاگرس از بین رفت. آنگونه که خبرگزاری چهارمحال و بختیاری نوشت: در پی آتش سوزی منطقه زیست محیطی «هلن» واقع در بخش میانکوه چهارمحال وبختیاری، مشهدی حسین حاجی حسنی که یکی از مدافعان طبیعت منطقه بود، جانش را از دست داد. او یکی از دامداران منطقه و از اولین کسانی بود که برای اطفای حریق منتظر کسی یا چیزی نماند، به کمک جنگلها آمد، اما در عوض اینکه بتواند با چشم هایش شاهد نجات یافتن زاگرسی باشد که با جان ودل دوستش میداشت، چشم هایش برای همیشه بسته شد.
دیگر عادت کرده ایم که صفحات مجازی را بررسی کنیم و لابه لای حجم زیاد خبرها، اخباری هم از آتش سوزی مناطق مختلف بشنویم. تازهترین این آتش سوزیها خبر سوختن جنگلها و مراتع ارتفاعات منطقه «نارک» و منطقه حفاظت شده «کوه خامی» شهرستان گچساران بود که حسابی خبرساز شد. اتفاق تلخی که دوباره یک بعد دیگر از این ماجرای تکراری را یادآوری کرد؛ نبود امکانات کافی برای اطفای حریق. آن گونه که مسئولان استانی بعد از آتش سوزی مناطق نارک و کوه خامی گفتند، نیروهای زیادی منتظر انتقال با بالگرد به ارتفاعات برای کمک به اطفای حریق جنگلها بودند، درحالی که فقط یک بالگرد وجود داشته است.
این درحالی است که ۵ اردیبهشت ماه امسال، استاندار کهگیلویه وبویراحمد از این گفته بود که اورژانس هوایی کشور چند فروند بالگرد ملکی بین استانها توزیع خواهد کرد که ازاین میان قرار بود فقط یک دستگاه به این استان اختصاص یابد. علاوه بر این، ۲۶ اردیبهشت هم مسعود منصور، رئیس سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری، از ارسال تجهیزات اطفای حریق به این استان خبر داد. آن گونه که رئیس انجمن زیست محیطی و مردم نهاد سبزگامان گچساران گفته است، در این مدت بیش از ۴۰۰۰ هکتار از جنگلها و مراتع منطقه «نارک» و «خامی»، «گناوه لری»، «فتح» و «مارین» در آتش سوخته است.
ایسنا هم در یکی از گزارشهایی که در روزهای گذشته منتشر کرده، گفته است از ابتدای امسال تاکنون جنگلها و مراتع استانهای گیلان، کردستان، آذربایجان شرقی، زنجان، بوشهر، فارس، کهگیلویه وبویراحمد، هرمزگان، خوزستان و... دچار حریق شده اند که برخی از این استانها یک بار و برخی دیگر بارها و بارها با آتش دست وپنجه نرم کرده اند که ازجمله آنها میتوان به استان بوشهر، فارس و کهگیلویه وبویراحمد اشاره کرد. همچنین سال گذشته نیز ۲۱ هزار هکتار از جنگلهای کشور درگیر حریق بودند که از این میزان بیش از ۶۰۰هکتار از جنگلها و مراتع مناطق مختلف شهرستان گچساران در آتش سوزیها آسیب جدی دیدند.
شبکههای مجازی پر شده است از واکنشها و انتقاد مردم. «زاگرس» و «زاگرس در آتش» ۲ هشتگی است که مدت هاست مردم در توئیتر از آنها استفاده میکنند و به همین وسیله از آتشی میگویند که به جانشان افتاده است. کاربری از این گله کرده بود که اخبار آتش سوزیها از سراسر کشور به گوش میرسد و هیچ اتفاقی برای جلوگیری از آن نمیافتد: «اخبار تکراری و کوتاه و بی پیگرد! زاگرس میسوزد، رقص بلوطها در باد و خاکستر، آتش در جنگلهای استان، از دیل تا میمند.»
کاربر دیگری پای بی آبی و خشک سالی و خوزستان را پیش کشیده و نوشته بود: «کارون، کرخه، هورالعظیم، زاگرس، خوزستان و... کاش کسی کاری بکند» در میان انبوه این واکنش ها، کاربر دیگری هم با غمی خفته در کلماتش نوشت: «شاید سالها بعد تنها چیزی که از زاگرس باقی میماند، مشتی سنگ بی روح روی هم تلنبارشده باشد. آن روز دود سوختن امروز بلوطها و پرنده هایش به چشم شما هم خواهد رفت.»